جدول جو
جدول جو

معنی تفسیر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تفسیر کردن
(بَگَ)
آشکار و هویدا کردن سخن. ترجمه کردن. شرح کردن و بیان کردن سخنی از زبانی بزبانی دیگر و یا توضیح کردن سخنی غامض را بزبانی روشن و آشکار:
ز سینه تا به لب آیین نیشتر دارم
حدیث از جگر پاره میکنم تفسیر.
خاقانی.
کنم تفسیر سریانی ز انجیل
بخوانم از خط عبری معما.
خاقانی.
میکند باد صبا هر روز پیش از آفتاب
مصحف خلق ترا از بوی گل تفسیرها.
صائب (از آنندراج).
عقل نتواند ادا کردن ادای حسن را
عشق میخواهد که تفسیری کند این آیه را.
واله هروی (از آنندراج).
دارد گل ریاض حقیقت گلاب راز
مصحف به پیش دارم و تفسیر میکنم.
اسیری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تفسیر کردن
سفرنگیدن نیکژیدن گزارش کردن بیان کردن شرح دادن، تشریح معنی و لفظ آیات قرآن
فرهنگ لغت هوشیار
تفسیر کردن
شرح کردن، بیان کردن، گزارش کردن، تشریح کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تفسیر کردن
لتفسيرٍ
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تفسیر کردن
Construe, Interpret
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تفسیر کردن
interpréter
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تفسیر کردن
interpretować
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تفسیر کردن
истолковывать , интерпретировать
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به روسی
تفسیر کردن
deuten, interpretieren
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تفسیر کردن
тлумачити
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تفسیر کردن
ব্যাখ্যা করা , ব্যাখ্যা করা
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تفسیر کردن
تفسیر کرنا
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به اردو
تفسیر کردن
解释
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تفسیر کردن
tafsiri
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تفسیر کردن
yorumlamak
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تفسیر کردن
解釈する
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تفسیر کردن
לפרש , לפרש
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به عبری
تفسیر کردن
व्याख्या करना
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به هندی
تفسیر کردن
menafsirkan, menginterpretasikan
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تفسیر کردن
ตีความ , อธิบาย
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
تفسیر کردن
uitleggen, interpreteren
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تفسیر کردن
interpretar
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تفسیر کردن
interpretare
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تفسیر کردن
interpretar
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تفسیر کردن
해석하다
تصویری از تفسیر کردن
تصویر تفسیر کردن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحقیر کردن
تصویر تحقیر کردن
ترمینیدن خوار شمردن هاژیدن خوار کردنخوار داشتنخرد شمردن پست کردن: (هیچکس را تحقیرمکنید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریر کردن
تصویر تحریر کردن
نوشتن نگاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحسین کردن
تصویر تحسین کردن
آفرین گفتن، احسنت گوئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاثیر کردن
تصویر تاثیر کردن
هناییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقسیم کردن
تصویر تقسیم کردن
بخشیدن، بخش کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تاسیس کردن
تصویر تاسیس کردن
پایه گزاری کردن، بنیان گذاری کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحریر کردن
تصویر تحریر کردن
نگاشتن، نوشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحسین کردن
تصویر تحسین کردن
نکوداشتن، بنیک داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترسیم کردن
تصویر ترسیم کردن
پنگاشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تغییر کردن
تصویر تغییر کردن
دگرگون شدن
فرهنگ واژه فارسی سره